
همیشه با خودم فکر میکنم چرا یه شب گردن این پسره بیشعورو محکم با این دستام نمیگیرم تا خفش کنم از شرش خلاص بشم ولی هربار که فکر میکنم کنارش چه قدر کیف میکنم از تصمیمم پشیمون میشم یکهو از روی تخت جستی میزنم یه جرقه بزرگ توی سرم زده شده بود
_وایسا ببینم چرا که نه؟یه طوری این کارو میکنم که نمیره فقط زجر بکشه یا اصلا میتونم بدتر مثلا…. خنده مرموزانه ای کردمو با تخسی گفتم:آقا آرسام بچرخ تا بچرخیم لاستیک ماشین خوشگل منو پنچر میکنی؟دارم برات با هیجان پتوی رو تختمو کنار زدم و برای عملی کردن نقشم راهی شدم و… غرورم… لعنتی ترین ویژگی دوست داشتن من است…

گفتن او عشق من نیست اما من باور نکردم گفتن در جست و جوی عشقت نباش اما من تسلیم نشدم حکم فراموش شدنت قابل امضا نبودهضم نبودنهایت قابل انکار نبودجنگیدمو ماندم تا شاید روزی پیدا شوی،پیدا کردنت زمان برد اما پیدا شدنت سخت ماند و این بود سرانجام عشقمون یکی بود دیگریم هست
اما روزگاری برای ما نبود من رئیس این خراب شده هستم یا نیستم؟امیر_بلا به دور این چه حرفیه خانوم مدیر عامل شکسته نفسی میفرمایید یاشار_یکم آرومتر آرام الان شهرداری باور میکنه شرکتمون خراب شدس میاد باقی مونده هاشو جمع میکنه بدبخت میشیم...
بسه…بســـــــــــــه…اینقدر روی اعصاب من راه نرید… وقتی من یه چیزی بهتون میگم باید بگید چشم وقتی میگم خودتونو بندازید تو دریا نباید حرف بشنوم فقط اطاعت...محکم کوبیدم رو میز و از شدت خشم نفس نفس زدم یکهو امیر از سرجاش بلند شد به سمت در خروجی رفت که با خشم به سمتش اشاره کردمو داد زدم:کجا سرتو انداختی پایین میری

برهان دکتر روانشناسیای که مذهبیه یک شب که میخواد بره دنبال برادرش متوجهی کسی جلوی ساختمون مطبش میشه و باعث میشه سرنوشتش به اون شخص گره بخوره. گرهای که اون رو به سمت عشق و علاقه میبره و...

یواشکی دوست دارم:
نگاهت که می کنم چیزی مرا از " نداشـتـن " ها جدا می کند با تـــو که می خـندم قفل های این روزها باز می شوند چه خوش اتفاقی ست
بــا تـــو بــودن.... عاشقانه که صدایم می کنی
نامم دل انگیــزترین آوای دنیــا را به خود می گیرد مرد من..

آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز؛سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر،نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامامش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و همون موقع هاست که آیناز با پسری به اسم آیدین آشنا میشه یه حس نزدیکی بهش داره و زندگیش یه تغییر اساسی میکنه و.....خودتون ادامه بدین اینجوری مزه اش میپره..
دانلود رمان استاد مرموز من از یاسی
❤️ رمان : #استاد_مرموز_من
❤️ نویسنده: #یاسی
❤️ ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #هیجانی #استاد_دانشجویی
❤️ خلاصه:
دختری شیطون و بازی گوش به اسم النا این دخترو شیطونیاش همه رو عاسی کرده واما طی اتفاقاتی…… وای من نمیدونم خودتون بخونین فقط اینکه اول شخص و فقطم از زبان النا نیست…
دانلود رمان لام مثل لجبازی از roshanaaa
❤️رمان : لام مثل لجبازی
❤️نویسنده: #roshanaaa
❤️ژانر: #همخونه_ایی #کل_کلی #طنز
❤️خلاصه:
نفس دختری شیطون زبون دراز هست که با پسر عموش که ساکن اصفهان هست سرلج داره!…
داستان از جایی شروع میشه که آرشام برای ادامه تحصیل از اصفهان به تهران میاد و پدر نفس به اون اجازه نمیده که آرشام خوابگاه بره!
این میشه که آرشام وارد خونه نفس میشه و این…
دانلود رمان برایم از عشق بگو از بهاره شریفی
❤️ رمان : #برایم_از_عشق_بگو
❤️ نویسنده: #بهاره_شریفی
❤️ ژانر : #عاشقانه #طنز
❤️ خلاصه:
نقش ماکان برادر ترنج در این جلد پررنگتر میشود. ماکان به دنبال نيمه گمشدهاش همه جا سرک کشيده و تقريبا از پيدا کردن آن نااميد شده است که به صورت اتفاقی با دختری روبهرو میشود که نمیداند بعدا قرار است نيمه گمشدهاش باشد. ولی راه سختی برای رسیدن به او در پیش دارد؛ بايد تغيير کند؛ بايد خودش را بسازد تا لايق آن دختر شود.
دانلود رمان سفر به دیار عشق
❤️رمان #سفر_به_دیار_عشق
❤️ژانر: #طنز #غمگین #عاشقانه #اجتماعی #درام
❤️ قسمتی از رمان:
روی یکی از نیمکتهای پارک نشستم و به دنیای قشنگ بچه ها نگاه میکنم… عجیب دلم
گرفته… مثله خیلی از روزا… دوست دارم سرمو بذارم رو شونه ی یه نفرو تا میتونم اشک
بریزم و اون دلداریم بده… اما خیلی وقته که دیگه چنین آدمی رو توی زندگیم سراغ
ندارم… واقعا چی شد که زندگیم به اینجا رسید… انگار آخر راهم… حس میکنم تنها موجوده
اضافه ی روی زمینم… با صدای گریه ی یه دختر بچه به خودم میام… رو زمین افتاده و
کسی نیست که بلندش کنه… از رو نیمکت پارک بلند میشمو خودم به دختر بچه
میرسونم… جلوش زانو میزنمو کمک میکنم بلند شه
دانلود رمان دلبر مجازی از سادات و سوزان
❤️ رمان : #دلبر_مجازی
❤️ نویسنده: #سادات | #سوزان
❤️ ژانر: #کلکلی #طنز #همخونه_ای
❤️ خلاصه:
تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی میگذره.
نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ..
حالا نتیجهی این روند زندگی چی میشه؟
داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟!
اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟!
دو نفر بیشتر از همه توی سرنوشتش تاثیر دارن آیهان و مهراد..
یعنی این دوتا پسر جذاب قراره با زندگی تمنا چیکار کنن؟!
کجای بازی ایستادن؟
آیا شخصیت شیطونش باعث میشه راجبش فکر اشتباه کنن؟
اینجا دنیای مجازی است…
دنیایی معکوسِ دنیای حقیقی…
همان جایی که ما پشت حصار سیم ها
و خطوط ارتباطی پنهان شده ایم…
همان جایی که هر چه با هم بیگانه تر باشیم،
بیشتر به هم نزدیک می شویم…
جایی که حتی انسان های جامعه گریز،
در آن به راحتی سیر می کنند
و هم صحبتی می یابند…
کمی ترسناک اما قابل اعتماد است…