

دانلود رمان زروان به قلم م_مطلق با لینک مستقیم
دانلود رمان زروان… نازگل دختر زحمتکشی که باید خرج خواهرها و مادرش را بدهد. به عنوان پرستار وارد خانهی مردی به اسم طاها فرداد میشود تا از بچههایش نگهداری کند که دور از اتفاقات جالب نیست!

داستان از این قراره که شادان خانوم یه دختر بچه ی پونزده ساله ی شیطون ، فرافکن و مشنگه … عاشقه … عشقش عجیب غریبه … شوور میخواد …
اصلیتش بختیاریه … یتیمه … از مال دنیا دو تا مادر بزرگ داره … و یه عشق …

گاهی وقتاما آدما کارایی می کنیم که حتی به ذهنمون هم خطور نمیکنه که ممکنه همین کاره باعث بشه زندگیمون تغییر کنه. تغییری که باعث میشه ما رو وارد یه دنیای دیگه کنه...دنیایی که میتونه ...پراز شادی ..غم...خیانت..یا حتی وفاداری باشه.....
واماآدمای قصه ی ما ،توی این قصه یه دختر داریم که معمولیه دختری که مثل همه ی رمان هایی که خوندین نه خانواده ی پولداری داره ونه قیافه ی زیبایی ولی یه قلب داره که به اندازه ی دنیا بزرگه وسرشار از مهربونی وخواستنه ودرظاهر شاد اما در باطن لبریز از غم واندوهه .....
دختری که شاید روایتگر زندگی یکی از شماها باشه.. این الهه ی غم داستان به خاطر مشکلی که داره مجبور میشه پرستار آقا پسر قصه ی ما بشه واین ارباب دل مغرور قصه به خودش اجازه ی هرکاری رو میده وباعث میشه این دختر ما رو یه خورده حرص بخوره ....واتفاقایی می افته که باعث میشه رمان درعین رمانتیک بودن یه ذره پلیسی هم بشه ....
پایان خوش

همونطور که توی جلد اول
دیدیدم بنا بر دلایلی ندا و مبینا با هم به
آلمان سفر میکنند و ادامه تحصیل
میدند و زندگی تازهای شروع میکنن.
این وسط دختر ندا آیشین زندگی رو
براش شیرین و گاهی تلخ کرده!
خوب خودتون میخونید و میفهمید.

داستان از اون جایی میشه که ترلان دختر شیطون ما به دانشگاه میره ودر دانشگاه استاد جدیدی براشون میاد که از قضا خانواده این استاد دوست صمیمیشونه که از خارج میان و مدتی در با انها زندگی میکنند ولی طی اتفاقاتی این دو مجبور میشن باهم دیگه ازدواج کنن و ......

درباره دختری به اسم آواهیتاس که برای فرار از دست گیرای مادرش مجبور به ازدواج با پسری میشه که اونم زوری به خواستگاری اومده!

دریا خانم دختر رمان ما یه دختر مهربون و شوخ طبع هست که دو تا برادر داره و یه دوست صمیمی به اسم معصومه هر دوشون عاشق پرستار شدن هسن
این وسط یه اقا پسر به اسم آراد با دریا خانم ما سر جنگ داره و دریا هم..

در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره……پایان خوش

حریر دختر با استعداد و پر انرژی که آرزوش رفتن تو مسیر فیلم نامه نویس های بزرگ و به نامه ، کارش رو با نمایشنامه نویسی شروع کرده و حالا که میخواد اولین قدمش رو برای هدفش برداره سرش کلاه میذارن و پس از آشنایی یهوییش با مجری تازه معروف شده ی تلویزیون میخواد مستقیم وارد عرصه ی فیلم سازی بشه و در این میان اتفاقات جالبی میفته از جمله درگیری های جذاب خانوم فیلم نامه نویس با شخصیت مرد فیلمی که دارن می سازند ..

داستان راجب دو تا گروه 5 نفرس...5 تا دختر ،5تا پسر...
خب اين 10 نفر رقاصن،رقاصاي ماهر و مشهور
اين 10 نفر مقابل هم قرار ميگيرن يعني رقيب همن.توي يه مسابقه كه خيليم حساسه ...
اين مسابقه توي پاريس برگزار ميشه و خيليم هيجان انگيزه...
ما ميخوايم بدونيم بلاخره بعد از 5دور مسابقه كدوم گروه ميرن به فينال و برنده اين مسابقات ميشن ..